مراکزداده بزرگ دنیا از زیرساختها، ساختار، نیروی انسانی و مهارتهای متفاوتی سود میبرند. این مراکزداده در بسیاری از جنبهها پیشروی بازار هستند و مدرنترین استراتژیها و متدهای فنی و مهارتی را پیادهسازی کردند.
بنابراین، مدیران شبکه و مراکزداده کوچک میتوانند با کنکاش در مراکزداده بزرگ و الگوی دنیا، درسهای بزرگی بیاموزند و موفقیت خود را سرعت بخشند.
مثلا، شرکتی مانند اشنایدر الکتریک، بیش از ۸۰۰ نفر در ۱۰۰ مرکزداده بزرگ دنیا دارد. پس، این شرکت آموختنیهای زیادی برای دیگران خواهد داشت. در این مطلب به سراغ چند درس بزرگ میرویم که از چنین شرکتهایی باید بیاموزیم:
صلاحیت
شرکتهای بزرگ سعی میکنند هر کاري را به متخصصان آن زمينه بسپارند.
آنها تمام تمرکز خود را روی کاری که تخصص و مهارت آنهاست، می گذارند و کارهای دیگر را برونسپاری میکنند یا از شرکتهای همکار درخواست کمک میکنند.
در یک مرکزداده بزرگ، ساختمانسازی به عهده يك شركت متخصص در اين موضوع و محافظت فیزیکی به عهده شرکت دیگری است.
شاید سیستمهای سرمايشي و الکتریکی را شرکت ثالثی اجرا کند و برای مصرف بهینه انرژی از موسسات باتجربه مشاوره گرفته شود.
اما در مراکزداده کوچک، شاهدیم که تمام کارها را خودشان و با نیروهایی که اصلا مهارت و تخصص آن را ندارند، انجام میدهند.
بهتر است این مراکزداده با شرکتهای DCIM همکاری کنند و برخی امور فوق تخصصی را به عهده آنها بگذارند. بدتر از آن، هنگامی است که یک شرکت عمومی بخواهد خودش از صفر تا صد یک مرکزداده را اجرا کند.
استانداردسازی
تجربه نشان داده است شرکتها پس از رشد و توسعه، خرید و فروش، ادغام یا ترکیب با شرکتهای دیگر، دچار مشکل میشوند.
چرا كه، هیچگونه استانداردسازی و مستندسازی برای کارهای قبلی خود بهویژه در حوزههای فنی و زیرساختی ندارند. اغلب مراکزداده کوچک توسط یک شرکت اجرا و توسط شرکت دیگری نگهداری یا توسعه داده میشوند.
حال اگر شرکت اول، در ساخت و استقرار مرکزداده از استانداردها و پروتکلهای رایج و شناخته شده یا معرفی شده توسط شرکتهای بزرگ دنیا پیروی نکرده باشد، شرکت دوم به مشکل برخواهد خورد یا مجبور است از ابتدا تمام بخشها را بازسازی کند.
مهم نیست شما چند مرکزداده دارید، مهم این است که در آنها به دنبال استانداردسازی و مستندسازی باشید، آموزشها را به طور فراگیر انجام دهید و بر اجرای استانداردهای شناخته شده اصرار داشته باشید.
شرکتهایی مانند اشنایدر الکتریک با داشتن بیش از ۱۰۰ استاندارد یا پروتکل میتوانند راهنماهای بسیار خوبی برای کسبوکارها یا مراکزداده کوچک و متوسط باشند.
این استانداردها و آموزشها به ما میگویند که پس از هر خرابی یا تعمیر و بهروزرسانی و بحرانها، چگونه باید رفتار کرد و چه استراتژیها و عملیاتی اجرا شود.
مدیریت ریسک
یکی از درسهای بزرگی که از مراکزداده برتر دنیا میآموزیم، داشتن استراتژیهای و رویکردهای کامل نسبت به یک مرکزداده است. مراکزداده بزرگ، مجموعهای از سیاستها و تصمیمات به هم پیوسته و زنجیرهوار را در یک مرکزداده اجرا میکنند.
هیچگاه شاهد رویکردهای محلی و مقطعی یا جزیرهای نیستیم. مثلا، وقتی یک بخش از مرکزداده خراب میشود و نیاز به تعمیر دارد، باید تصمیم بگیرید که برای تعمیر آن هزینه كنيد یا آن بخش را از مدار خارج کرده و با تجهیزات بهروز و جدید جایگزین کنید.
ارتباط و تاثیرگذاری هریک از این سیاستها بر بخشها و رفتار کلی مرکزداده چیست و کدامیک در چشمانداز آتی آنها دیده شده است؟
داشتن نقشه و اطلاعات کاملی از تمام بخشهای مرکزداده حتي لولهکشیها، کابلکشیها، سیستم انرژی و سرمايشي، ساختمانها و غیره میتواند در اتخاذ تصمیمهای کلان مفید واقع شود.
پیگیری و گزارش
عدم نظارت، پیگیری و گزارش در مراکز داده به طور مستقیم منجر به افزایش هزینههای عملیاتی میشود.
مراکزداده بزرگ به طور مرتب و حتي لحظهای از سیستمها، سختافزارها، کارایی و راندمان کلی گزارشگیری میکنند و به تحلیل این اطلاعات میپردازند تا یک سرور قدیمی را قبل از خرابی، تشخیص دهند و از مدار خارج و جایگزین کنند.
بالا بردن آپتایم یک مرکزداده به شدت وابسته به سیستم نظارت و ردیابی آن است. مراکزداده کوچک به خاطر کاهش هزینهها یا نداشتن تخصص و ابزارهای لازم، غالبا از پیگیری و گزارشگیری غفلت میکنند و نمیتوانند به موقع تصمیمهای بزرگی برای توسعه یا تغییر بگیرند.
در صنعت مراکزداده، سیستمهای گزارشگیری و نظارتی بسیار مجهز و کاملی ارائه شده است که جزئیترین اطلاعات مرتبط با هر دستگاه و سیستم را جمعآوری و تحلیل میکنند. برخی سیستمها میتوانند گزارشهای ساعتی و روزانه به مدیران روی دستگاههای موبایل بدهند تا نظارت بر مرکزداده از راه دور انجام شود.
شرکت گوگل با استفاده از Deepmind و یادگیری ماشینی، سیستمهایی پیادهسازی کرده است که مصرف انرژی یک مرکزداده را تا ۴۰ درصد کاهش میدهد یا میتواند خرابی سختافزارها را پیشبینی کند.
هزینههای عملیاتی و نگهداری
در گزارشهایی که درباره تعطیلی و شکست مراکزداده میخوانیم، همیشه هزینههای عملیاتی یک عامل موثر و تسریعکننده است.
این مراکزداده از هزینههای عملیاتی و نگهداری غافل هستند و عموما روی آن نظارتی ندارند یا برای کاهش و بهبود آن هیچگونه استراتژی و برنامهای به کار نمیگیرند.
برعکس، مراکزداده بزرگ برای جزئیترین هزینهها، برنامه و قاعده خاصی رعایت میکنند. این مراکزداده میدانند که چه زمانی باید یک دستگاه قدیمی را تعمیر یا تعویض کنند.
برای کاهش هزینهها و صرفهجویی، بر روی مصرف انرژی و سیستمهای سرمايشي کار میکنند و مجموعهای از قوانین و ابزارهای موثر در کارایی را مستقر ميكنند.
دیدگاه خود را بنویسید