همه کسبوکارها به دنبال نوآوری و خلاقیت هستند ولی چرا همیشه تنها چند شرکت خلاق و نوآور داریم؟ نظریات و دیدگاههای متفاوتی درباره این موضوع وجود دارد.
برخی از مدیران پیرو تئوری استخدام افراد خلاق و مبدع هستند و اعتقاد دارند باید شرکتها از افراد با ذهنهای بسته، سنتی و غیرمولد خالی شوند.
برعکس این نظریه؛ برخی دیگر از کسبوکار به دنبال افزایش خلاقیت در محیط کار و پرورش کارمندانی با ذهنهای خلاق هستند. آنها اعتقاد دارند خلاقیت یک کالای وارداتی نیست و نباید منتظر ورود آن به درون کسبوکار بود؛ بلکه باید فرآیندی مولد و درونزا باشد.
برخی از کارمندان به طور ذاتی منحصربهفرد و با ایدههایی ناب و ویژه هستند اما به این معنی نیست که دیگر کارمندان خلاقیت کمتری دارند یا اینکه باید آنها را اخراج کرد.
هر فردی تواناییهایی دارد که باید زمینه و شرایط شکوفا شدن آن مهیا شود. اجازه بدهید سراغ چندین ترفند ساختن کارمندان خلاقتر با ذهنهایی پویاتر برویم:
خلاقیت از میزکار شروع میشود
در تمام مقالات موفقیت و خلاقیت روی این موضوع تاکید شده که یک محیط کار انعطافپذیر و خلاقمحور میتواند در رشد انگیزهها و ذهنیت کارمندان تاثیرگذار باشد.
هرگز انتظار نداشته باشید کارمندان شما در محیطهای کاری بسته، مرده، بدون انعطافپذیری یا امکانات مورد نیاز، ذهنهایی خلاق داشته باشند. باید در محیط کار فضاهایی شاد و راحت برای کارمندان مهیا شود. خودشان بتوانند در چینش میز و دیگر تجهیزاتشان دخالت داشته باشند و براساس ایدهها و علاقهمندی اتاق خود را فضاسازی کنند.
محیطهای کاری نباید بیش از حد شلوغ باشد و افراد در یک فضای محدود زندانی شوند. اتاقهایی برای تفکر و گفتوگو در نظر بگیرید.
اتاقهایی آزاد و به صورت مبله داشته باشید تا کارمندان بتوانند آنجا قدم بزنند؛ استراحت کنند و با دیگر کارمندان در حین نوشیدن چای و قهوه، گپ و گفت داشته باشند. اجازه دهید کارمندان خودشان تصمیم بگیرند در فضای کاریشان چه المانهایی باشد و حتی از خانه چیزهایی همراه خودشان بیاورند.
ممکن است یک فرد علاقه با گیاه و گلدان خاصی داشته باشد؛ دیگری مانیتور خاصی سفارش بدهد و نفر بعدی رنگ میز و صندلی خاصی را بیشتر بپسندد.
وقتی به دفترکار شرکتهای بزرگی مانند فیسبوک، گوگل، مایکروسافت، اپل و نظایر اینها نگاهی میاندازیم؛ بیشتر اوقات شبیه پارک و شهربازی است تا محیطهای کاری خشک با دهها میز و صندلی و فایلهای طبقهبندی شده!
انعطافپذیری، انعطافپذیری، انعطافپذیری
اگر انتظار دارید تمام کارمندان شما ۸ صبح پشت میزشان باشد و ۵ عصر از شرکت خارج شوند؛ در طول روز همیشه مشغول کار و تلاش و دوندگی دیده شوند و کاری جز برنامه مشخص شده برایشان انجام ندهند؛ باید به همان اندازه هم انتظار داشته باشید که از خلاقیت، نوآوری و پویایی دور شوند.
برنامههای کاری انعطافپذیر به طور مستقیم روی بهرهوری و رضایت کارمندان تاثیر میگذارد و در نتیجه ذهن کارمندان برای خلاقیت بیشتر آماده میشود. یک فرد ممکن است ابتدای صبح بالاترین انرژی و آمادگی ذهنی را داشته باشد و کارمند دیگر ممکن است بعدازظهرها برای انجام کارهای سخت داوطلب شود.
کارمندی با ۱۰ دقیقه استراحت دوباره به چرخه کار باز میگردد و کارمند دیگری باید ناهار خوردنش را یک ساعت طول بدهد. مدیران باید تلاش کنند فشارهای بینتیجه و بیاثر را از کارمندان دور کنند تا افراد بتوانند فارغ از قواعد و اصول همیشگی مشغول فکر کردن شوند یا دنبال راهحلهای جدید بروند.
تمام پارامترهای کمی در کار را حذف کنید. بهتر است به جای اینکه از کارمندان بخواهید روزی ۹ ساعت کار کنند؛ از ایشان بخواهید روزی چند ایده یا راهکار جدید برای حل مشکلات و چالشهایی که دارند؛ ارایه بدهند و درباره آن با شما و دیگران صحبت کنند.
زمانهای استراحت نشاطآور بیشتری در برنامههای کاری در نظر بگیرید و این فرهنگ سازمانی را جا بیندازید که میشود کاری را با یک ساعت تاخیر انجام داد ولی شاید راهحلی برای انجام ندادن آن یا سرعت عمل بیشتر وجود داشته باشد.
گاهی اوقات نیاز است کارمندی چند روز سراغ سوژه دیگری برود یا برای کسب اطلاعات و تجربیات بیشتر سفر کند و از دفتر کارش خارج شود. ممکن است نیاز به آموزشهایی داشته باشند و باید اجازه بدهید دنبالش بروند و حتی آنها را تشویق کنید.
یکی از رموز موفقیت شرکتهای استارتاپی، انعطاف بالا در برنامهریزیهای کاری است تا افراد بتوانند بالاترین بهرهوری را به سیستم بدهند.
خلاقیت یک ورزش گروهی است
تجربه و همینطور گزارشهای مختلف منتشر شده درباره شرکتهای بزرگ نشان میدهد؛ کسبوکاری خلاقتر است که یک ذهنیت گروهی پیرامون حل مسئله، دادن ایده و بروز خلاقیت شکل گرفته باشد و هریک از افراد آن شرکت تصور کنند بخشی از یک کار گروهی بزرگ هستند.
بعید است ایدههای خلاقانه تجاری به طور ناگهانی و شبیه طوفانهای ذهنی متولد شوند؛ بلکه نتیجه فرآیندی طولانی از جلسات و گفتوگوها، همفکری و همگرایی تیمهای مختلف و پیشبرد جریانهای فکری است. جلسات محرمانه پشت دربهای بسته بدترین سم برای شرکتها و در مقابل برداشتن دیوارها و مرزها برای حضور و دخالت افراد در تصمیمگیریها گام اول برای متفاوت بودن است.
هیچوقت استیو جابز به تنهایی آيفون یا آیپد را طراحی نکرده است و هیچوقت ویندوز حاصل تفکر بیل گیتس به تنهایی نیست.
افراد تیمها و گروهها باید دایما با یکدیگر گفتوگو و همفکری داشته باشند. تمرینهای ذهنی و تیمی برای حل یک مسئله داشته باشند و هریک از اعضا به این ذهنیت رسیده باشد که باید در این سیستم نقشی مهم و موثر داشته باشد.
رسیدن به یک تفکر گروهی خلاق در کسبوکارها سخت است و گاهی اوقات سالها زمان میبرد و باید چندین نسل از افراد پرورش پیدا کنند تا به نتیجه برسد.
فکر کردن و بروز خلاقیت در کارها و افزایش بهرهوری فردی و کسبوکار نباید یک امتیاز ویژه محسوب شود بلکه باید یک بخش از کار آن هم به صورت تیمی و گروهی صورت گیرد.
ذهنآگاهی و خودآگاهی
از کارمندان میخواهیم سریعتر باشند و در کارشان خلاقیت به خرج دهند. ولی این دو درخواست با یکدیگر تناقض دارند. انجام سریعتر کارها به معنای چشمپوشی از برخی فرصتها برای اصلاح یا بهبود یک مشکل است و افراد را به سوی انجام کارهایی تکراری سوق میدهد.
محققان یک دانشگاه دست به تحقیق جالبی زدند. این گروه محقق سراغ یک شرکت رفته و دو گروه از کارمندان را جدا میکنند. گروه اول به مدت یک هفته و حدود ۱۰ دقیقه مهارتهای ذهنآگاهی و خودآگاهی انجام دادند ولی گروه دوم بیشتر تحت کنترل و برنامهریزی و نظارت قرار گرفتند.
نتایج تحقیق نشان میدهد غالب افراد در گروه اول که مدیتیشن کردند؛ توانستند خلاقیت و نوآوریهایی در کارشان داشته باشند.
این گروه در فاز بعدی تحقیق مورد آموزش قرار گرفته و بیشتر یاد میگیرند چگونه ذهن خود را پرورش دهند و روی کار متمرکز شوند. پیشرفت این گروه به طرز شگفتانگیزی رو به جلو است و نشان میدهد تمرینها و مهارتهای ذهنآگاهی و خودآگاهی میتواند خلاقیت بیشتر کارمندان را در پی داشته باشد.
کارشناسان بر این باورند که آموزشهای ذهنی، کلید پروسه رشد خلاقیت است. بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهد افرادی که تمرینهای ذهنآگاهی را در برنامه خود قرار میدهند، انعطافپذیری آگاهانه بیشتری دارند و میتوانند ابعاد دیگر کاری را ببینند و همچنین در حل مشکلاتی که به دیدگاه خلاقانه نیاز دارد، بهتر عمل میکنند.
شرکتها باید فرصت آموزش و ممارست در خودآگاهی و ذهنآگاهی را به کارمندان بدهند؛ مکانهایی مناسب برای استراحت و تمرکز و تمرین در اختیارشان قرار دهند و برنامههای تمرینی در نظر گرفته و آنها را تشویق کنند.
طراحی بازی
خندهدار ولی به شدت موثر است. یکی از روشهای پرورش ذهنها برای خلاقیت بیشتر؛ بازی کردن است. بازی سنگ بنای خلاقیت است چون همراه با خودش دقت، تمرکز و ادراک میآورد و لذتبخش و هیجانآفرین است.
به همین دلیل است که دفاتر کاری بسیاری از شرکتهای مدرن چیزی شبیه به یک شهربازی است. از سادهترین بازیها مثل حل معما و پازل تا سختترین بازیهای فکری میتوانند به خلاقیت کارمندان کمک کنند.
مطمئنا انتظار نداریم همه کسبوکارها یک سالن بزرگ برای بازی داشته باشند ولی میتوان در همین محیطهای کوچک و محدود، بازیها و سرگرمیهای فکری طراحی کرد تا کارمندان چند دقیقه در طول روز درگیرش شوند.
مثلا، قرار دادن یک میز کوچک وسط سالن اصلی شرکت و ریختن یک پازل چند هزار تکه روی آن؛ یا نصب یک جدول معمای بزرگ به وایتبرد. برخی شرکتها در راهروهای خود دروازه فوتبال، تور بسکتبال، دارت و حتی کنسولهای بازی دستی قرار میدهند تا هر کارمندی که برای کاری از کنار اینها گذر میکند؛ برای چند دقیقه درگیر بازی شود.
طوفانهای فکری
چندین دهه است که طوفان فکری بهترین ابزار برای پیدا کردن راهحلهای خلاقانه است.
اعضای یک تیم دور هم جمع میشوند و درباره یک چالش یا مسئله، راهحلهایی خندهدار و احمقانه میدهند ولی در پایان جلسه و شاید در جلسه بعدی میتوان با کمی دستکاری این ایدههای غیر مستقیم و جانبی به یک راهحل خلاقانه رسید. همه ما طوفان فکری را بارها به طور ناخودآگاه تجربه کردیم.
با دوستانمان در پارک نشسته و از طبیعت لذت میبریم و درباره گذشته صحبت میکنیم که ناگهان یک ایده جالب به ذهنمان میرسد. ایدهای که در ابتدا شبیه شوخی است ولی بعد میتواند یک مشکل بزرگ را حل کند.
مدیران کسبوکارها باید مهارتهای راهاندازی طوفانهای فکری گروهی را کسب کرده یا آموزش ببینند و سعی کنند کارمندان به طور دایمی در گروهها و جلساتی دورهمی شرکت کرده و نظرات یا ایدههای مختلف و مرتبط یا نامرتبط با هم را بشنوند.
در جلسات طوفان فکری نباید فردی از دیگری انتقاد کند یا دست به جانبداری و تشویق بزند. هر فردی آزاد است چیزی که به ذهنش رسیده را به زبان بیاورد و اظهار کند. بسیاری از قواعد و چارچوبهای جلسات کاری در اینجا نباید رعایت شود و حتی کارمندان باید در محیطهای آرام و راحت سعی کنند بشنوند، تحلیل و قضاوت کنند.
دیدگاه خود را بنویسید