هر ساله، گارتنر روندهای فناوری را که احتمالاً آینده را شکل خواهند داد، پیشبینی میکند. برای سال ۲۰۲۵، این شرکت از پیشرفتهایی همچون فناوریهای عصبی و هوش مصنوعی عاملی (Agentic AI) سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه این فناوریها میتوانند جهان را متحول کنند.
فناوریهای نوظهور با همگرایی نوآورانهای پیشرفت میکنند که شیوه زندگی، کار و تعامل انسانها با یکدیگر را به کلی تغییر خواهند داد. گارتنر معتقد است فناوریهای دیجیتالی سنتی، به سمت سیستمهای پیچیدهتر و خودمختار حرکت میکنند. به طوری که مرز بین هوش انسانی و ماشینی به مرور در حال محو شدن است.
در این مسیر، صنعت با چالشهایی مانند بهرهوری انرژی، امنیت سایبری، پیامدهای اخلاقی سیستمهای خودمختار و موارد مشابه روبروست. این فناوریهای نوین به بازاندیشی نقش خود پرداخته و به الزامات جدیدی برای رهبران کسبوکار منجر میشوند.
با رشد این فناوریها، رهبران سازمانی باید ضمن شناسایی خطرات احتمالی استفاده از آنها، فرصتهای پیشرو را نیز کشف و از آنها بهرهبرداری کنند. معاون گارتنر میگوید:
«ردیابی روندهای فناوری نوین به رهبران IT کمک میکند که آینده سازمانهای خود را با نوآوریهای مسئولانه و خلاقانه شکل دهند.»
در ادامه، نگاهی خواهیم داشت به ۱۰ فناوری مهم و نوظهوری که گارتنر برای سال ۲۰۲۵ پیشبینی کرده است.
۱۰- ارتقای عصبی (Neurological Enhancement)
در سالهای اخیر، تلاشهای بسیاری برای ارتقای سیستم عصبی انسان صورت گرفته است، با هدف تقویت تواناییهای شناختی از طریق فناوریهایی که مستقیماً با مغز تعامل دارند، آن را میخوانند و رمزگشایی میکنند.
گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۰، حدود ۳۰ درصد دانش کارمندان از طریق فناوریهایی مانند «روابط دوطرفه مغز و ماشین« (Brain-Body Machine Interfaces یاBBMIs) افزایش خواهد یافت، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۴ کمتر از ۱ درصد است.
شرکتهایی همچون نورالینک، متعلق به ایلان ماسک، در این حوزه پیشگام هستند و ایمپلنتهایی را توسعه دادهاند که به افراد امکان میدهند گجتها را تنها با افکار خود کنترل کنند. این فناوری پتانسیل عظیمی برای بهبود مهارتهای انسانی، بازاریابی، و بهینهسازی عملکردها دارد. همچنین، برندها میتوانند با استفاده از آن، احساسات مصرفکنندگان را بهتر درک کرده و قابلیتهای شناختی آنها را برای دستیابی به نتایج بهتر تقویت کنند.
۹- رباتهای چندمنظوره (Polyfunctional robots)
رباتهای چندمنظوره در حال جایگزینی با رباتهای خاصمنظوره هستند. این ماشینهای پیشرفته قادرند وظایف متنوعی را انجام دهند و صنعت فناوری را متحول کنند.
گارتنر معتقد است که این رباتها بازدهی را به طور قابل توجهی بهبود میبخشند و بازگشت سرمایه را سرعت میدهند؛ بنابراین استفاده از آنها در محیطهای پویا ضروری خواهد بود.
به گفته گارتنر، تا سال ۲۰۳۰ حدود ۸۰ درصد از انسانها به صورت روزانه با رباتهای هوشمند درگیر خواهند بود، که این رقم در مقایسه با کمتر از ۱۰ درصد در سال ۲۰۲۴ افزایش چشمگیری نشان میدهد.
شرکتهایی مانند آمازون و زیمنس در زمینه توسعه این رباتها سرمایهگذاری عظیمی کردهاند. آمازون از این رباتها در انبارهای خود برای وظایفی همچون مرتبسازی و بستهبندی استفاده میکند، در حالی که زیمنس آنها را در خطوط تولید ادغام کرده است تا فرآیندهای تولید سادهتر و کارآمدتر شوند.
پیشرفتهای آینده رباتهای چندمنظوره در حوزه مراقبتهای بهداشتی نیز قابلتوجه خواهد بود. این رباتها میتوانند فضاها را ضدعفونی کرده یا خدمات پشتیبانی و مراقبتی ارائه دهند، که نقش مهمی در بهبود بهداشت و رفاه عمومی خواهد داشت.
۸- محاسبات فضایی (Spatial computing)
گارتنر گزارش میدهد که فناوریهای محاسبات فضایی میتوانند به طور قابل توجهی اثربخشی سازمانها را در طی ۵ تا ۷ سال آینده از طریق «جریان کاری کارآمد و افزایش همکاری»، افزایش دهند.
محاسبات فضایی میتوانند واقعیت افزوده (AR)، واقعیت مجازی (VR) و واقعیت ترکیبی (Mixed Reality) را برای افزایش تعاملات میان دنیای فیزیکی و دیجیتالی ترکیب کنند. گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۰، ارزش بازار محاسبات فضایی به ۱.۷ تریلیون دلار برسد، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۳ تنها ۱۱۰ میلیارد دلار بود.
شرکتهای بزرگی مانند مایکروسافت و اپل در این زمینه پیشرفت زیادی کردهاند و هر روز فناوریهای محاسبات فضایی خود را بهبود میبخشند. هولولنز مایکروسافت به کاربران این امکان را میدهد که اطلاعات دیجیتالی را بر روی محیطهای واقعی قرار دهند و اپل ویژن پرو نیز قرار است تجربههای کاربری فراگیر و همهجانبهای را باز تعریف کند.
محاسبات فضایی قطعا به حوزههای مختلفی از جمله مراقبتهای بهداشتی وارد خواهند شد. این فناوریها میتوانند برای آموزش بیماران یا برنامهریزی جراحیها استفاده شوند، به شرط آنکه از ارتباطات دیجیتال با سرعت بالا و تاخیر بسیار کم (اینترنت پرسرعت با تاخیر زیر میلیثانیه) بهرهمند باشند.
۷- محاسبات ترکیبی (Hybrid computing)
محاسبات ترکیبی میتواند محیطهای نوآورانهای ایجاد کند که پارامترهای کارآمدی را بهطور چشمگیری دگرگون میکنند. نقش محاسبات ترکیبی در صنعت فناوری، ادغام تضادهای محاسباتی متنوع برای حل مشکلات پیچیده است.
این سیستمها قادرند مکانیزمهای مختلفی را برای بهبود کارایی ترکیب کنند و به فناوریهایی مانند هوش مصنوعی این امکان را میدهند که از محدودیتهای فعلی فراتر بروند.
موسسه گارتنر تأکید میکند که این فناوری محیطهای نوآورانه و بسیار کارآمدی ایجاد خواهد کرد.
شرکتهایی مانند IBM و مایکروسافت در خط مقدم این روند تازه قرار دارند و راهحلهای ترکیبی ارائه میکنند که منابع ابری عمومی و خصوصی را یکپارچه میکنند. خدمات ابری ترکیبی IBM به کسبوکارها این امکان را میدهد که از زیرساختهای موجود برای افزایش نوآوریها و کارایی بهرهبرداری کنند، در حالی که همزمان از فناوریهای پیشرفته استفاده میکنند.
۶- محاسبات بهینه انرژی (Energy-efficient computing)
محاسبات کامپیوتری با مصرف بهینه و مؤثر انرژی، به پایداری دیتاسنترها کمک میکند و راهحلی برای مقابله با اثرات زیستمحیطی نگرانکننده مراکزداده و ترافیک زیاد ناشی از هوش مصنوعی است.
محاسبات بهینه انرژی برای کاهش مصرف انرژی و در عین حال حفظ یا بهبود کارایی محاسباتی طراحی شده است؛ به ویژه برای استفاده در اپلیکیشنهایی که به محاسبات متراکم نیاز دارند، مانند آموزش یا شبیهسازی هوش مصنوعی.
به گزارش گارتنر، مهمترین تمرکز سازمانهای IT در سال ۲۰۲۴، کاهش ردپای کربن بوده است. گوگل در این زمینه فعالیتهای پیشرو و الهامبخشی انجام داده است. بهعنوان مثال، دیتاسنترهای گوگل موفق شدند در پارامتر PUE (مصرف انرژی بهینه) به عدد ۱.۱ برسند که به طور قابل توجهی کمتر از میانگین جهانی PUE با عدد ۱.۶ است.
بسیاری از شرکتهای بزرگ فناوری مانند مایکروسافت نیز متعهد شدهاند که تا سال ۲۰۳۰، مراکزداده خود را بهطور کامل و ۱۰۰ درصد با انرژیهای تجدیدپذیر تأمین کنند.
مرکز محاسبات علمی تحقیقات انرژی وزارت ایالات متحده در گزارشی نشان داد که کلاسترهای شتابدهنده GPU در مقایسه با نمونههای معمولی مبتنی برCPU، تا ۵ برابر بهرهوری انرژی بهتری دارند.
گارتنر پیشبینی میکند که از اواخر دهه ۲۰۲۰، شاهد ظهور چندین فناوری محاسباتی بهینه انرژی مانند شتابدهندههای نوری، نورومورفیک و غیره خواهیم بود که در موارد خاص استفاده میشوند اما مصرف انرژی کمتری دارند.
۵- هوش محیطی نامرئی (Ambient invisible intelligence)
یک مثال خوب درباره هوش محیطی نامرئی، دستیارهای صوتی هستند. این فناوری میتواند حسگرهای پیشرفته و فناوریهای یادگیری ماشینی را با عدم ادغام ترکیب کند تا کارایی و راحتی بیشتری فراهم آورد. هدف هوش محیطی نامرئی، ادغام هوش دیجیتال با فضاهای فیزیکی است تا کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
گارتنر اعتقاد دارد که در درازمدت، فناوریهای هوش محیطی نامرئی به یک ادغام عمیقتر از احساسات و هوش منجر میشوند که در زندگی روزمره کاربرد پیدا میکنند. بهعنوان مثال، در بخش مراقبتهای بهداشتی، هوش محیطی نامرئی محیطهای هوشمندتر و پاسخگوتر ایجاد میکند که میتواند به بهبود مراقبت از بیمار توسط کارکنان بیمارستان کمک کند. میتوان از این فناوری در اتاقهای ICU برای مراقبت و نظارت بهتر بر شرایط بیماران استفاده کرد. در یک تحقیق، این فناوری دقت ۸۷ درصدی در تشخیص حرکات بیمار ثبت کرده است.
یکی از استارتآپهای پیشگام در این حوزه به نام Eleos Health، روی سلامت روان کاربران تمرکز دارد و از هوش محیطی برای تقویت جلسات درمانی استفاده میکند. دستیار صوتی هوش مصنوعی این شرکت بهصورت هوشمندانه در جلسات درمانی حضور داشته و بینشهای ارزشمندی در اختیار متخصصان سلامت روان قرار میدهد.
۴- رمزنگاری پساکوانتومی (Postquantum cryptography)
اچپی اولین شرکتی است که قصد دارد از رمزنگاری پساکوانتومی (PQC) برای محافظت از اطلاعات و سیستمعامل کامپیوتر خود استفاده کند. صنعت فناوری به طور ویژه و حیاتی در حال توسعه رمزنگاری پساکوانتومی است، زیرا تهدید احتمالی کامپیوترهای کوانتومی که قادر به شکستن سیستمهای رمزنگاری فعلی هستند، به شدت نزدیک و جدی است.
گارتنر پیشبینی میکند: «با توجه به پیشرفتهای سریع و شگرفی که محاسبات کوانتومی در چند سال گذشته داشتهاند، انتظار میرود که چندین نوع رمزنگاری مرسوم که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند، به پایان عمر خود برسند.«
تغییر روشهای رمزنگاری آسان نیست، بنابراین سازمانها برای انتقال به سیستمهای رمزنگاری جدید نیاز به زمان بیشتری دارند و در این مدت باید از داراییهای دیجیتال محرمانه و حساس خود محافظت کنند. شرکتهای بزرگ فناوری به طور فعال در حال آمادهسازی برای این تغییر هستند. گوگل، آیبیام و مایکروسافت در حال توسعه الگوریتمهای مقاوم در برابر کامپیوترهای کوانتومی هستند. موسسه ملی استاندارد و فناوری اطلاعات ایالات متحده (NIST) نیز استاندارد جدید PQC را در آگوست ۲۰۲۴ تصویب کرده است.
گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۹، پیشرفتهای محاسبات کوانتومی باعث میشود استفاده از رمزنگاری نامتقارن معمولی، بهطور فزایندهای ناامن شود.
۳- امنیت اطلاعات نادرست (Disinformation security)
متا روی امنیت اطلاعات نادرست یا امنیت دروغرسانی سرمایهگذاری کرده است. این فناوری به طور کلی به زیرفناوریهای عمودی از حملات مخرب مبتنی بر هوش مصنوعی و اطلاعات نادرست اشاره دارد که از حوزههای مختلف مانند امور اجرایی، تیمهای امنیتی، روابط عمومی، بازاریابی، مالی و حسابداری، منابع انسانی، مشاوره حقوقی و فروش، برای خنثیسازی این تهدیدات استفاده میکنند.
هدف این است که سیستمهایی برای تشخیص سیستماتیک اطلاعات درست از نادرست ایجاد شود و منابع اطلاعاتی قابل اعتماد شناسایی شوند یا سیستمهای شناختی برای احراز هویت، تعیین اصالت و جلوگیری از جعل هویت معرفی گردد.
در تمام این موارد، از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی برای شناسایی و کاهش تهدیدات استفاده میشود. انتشار اطلاعات نادرست به طور فزایندهای افزایش یافته است و بسیاری از شرکتها را وادار کرده تا روی توسعه ابزارهای مقابله با آن سرمایهگذاری کنند. شرکت متا شناسایی محتواهای تولید شده توسط هوش مصنوعی را الزامی کرده است و گوگل و مایکروسافت نیز در حال توسعه الگوریتمهای پیشرفته تشخیص هستند.
موسسه PWC گزارش میدهد که خدماتی در حال ظهور هستند که به شرکتها، وبسایتها، خبرگزاریها و سازمانها کمک میکنند تا اطلاعات نادرست را ردیابی و با آن مقابله کنند.
گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۸، بیش از ۵۰ درصد شرکتها از محصولات، خدمات یا ویژگیهایی استفاده خواهند کرد که به طور خاص برای مقابله با اطلاعات نادرست طراحی شدهاند. این در حالی است که امروزه این خدمات کمتر از ۵ درصد هستند.
۲- پلتفرمهای حکمرانی هوش مصنوعی (AI governance platforms)
هدف قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا، تنظیم هوش مصنوعی از طریق چارچوبهای قانونی برای استفاده اخلاقی و امن این فناوری است. پلتفرمهای حکمرانی هوش مصنوعی به نیاز روزافزون برای اجرای مسئولانه این فناوری پاسخ میدهند.
گارتنر میگوید این پلتفرمها به سازمانها امکان میدهند تا عملکرد قانونی، اخلاقی و عملیاتی سیستمهای هوش مصنوعی خود را مدیریت کنند. این راهحلهای فناوری قابلیت ایجاد، مدیریت و اجرای سیاستهایی برای استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی، توضیح نحوه کار AI و ارائه شفافیت برای ایجاد اعتماد و مسئولیتپذیری را دارند.
با تسریع پذیرش هوش مصنوعی، پلتفرمهای حکمرانی برای مدیریت خطرات اخلاقی، قانونی و عملیاتی ضروری خواهند بود. گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۸، سازمانهایی که پلتفرمهای جامع حکمرانی هوش مصنوعی را پیادهسازی کردهاند، ۴۰ درصد کمتر از سازمانهایی که چنین سیستمهایی را ندارند، درگیر حوادث اخلاقی مرتبط با هوش مصنوعی خواهند شد.
۱- هوش مصنوعی عاملی (Agentic AI)
گارتنر از «هوش مصنوعی عاملی» به عنوان بزرگترین فناوری نوظهور برای سال ۲۰۲۵ یاد میکند. یکی از دلایل این پیشبینی، کاربردهای گسترده این شاخه از هوش مصنوعی در صنایع مختلف، از جمله تولید، خدمات مشتری، تدارکات و مراقبتهای بهداشتی (تجزیه و تحلیل سریع مجموعههای عظیمی از دادهها برای کشف داروی مناسب) است.
در بخشهای مالی، «هوش مصنوعی عاملی» برای تجزیه و تحلیل روندهای بازار، ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری و ایجاد برنامههای مالی شخصی استفاده میشود.
این فناوری در بالاترین سطح، به رباتها و ماشینهای مستقل از انسان کمک میکند که بتوانند مجموعهای از وظایف را به طور خودکار و بدون نیاز به راهنمایی انسان انجام دهند.
گارتنر پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۲۸، حداقل ۱۵ درصد از تصمیمهای کاری روزانه به طور مستقل توسط «هوش مصنوعی عاملی» گرفته خواهد شد، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۴ تقریباً صفر درصد است.
پتانسیل عظیم «هوش مصنوعی عاملی» باعث شده شرکتهای بزرگ فناوری بر توسعه آن تمرکز کنند. بهعنوان مثال، مایکروسافت قرارداد چند سالهای با دولت بریتانیا برای فراهمسازی دسترسی سازمانهای دولتی به ابزارهای هوش مصنوعی امضا کرده است.
در آینده، «هوش مصنوعی عاملی» با توانمندسازی نرمافزاری برای انجام وظایف پیچیده و حساس، میتواند باعث افزایش بهرهوری و کارایی در بسیاری از حوزهها شود.
دیدگاه خود را بنویسید