در ایران هم مانند سایر کشورها، فریلنسری در حال اوجگیری و رشد سریع است. کسبوکارها و شرکتهای تجاری به خاطر کاهش هزینهها، صرفهجویی در فضای فیزیکی و امکانات، ندادن بیمه و سوابق و استفاده فصلی از نیروهایی که نیاز دارند؛ با روی گشاده از فریلنسرها استقابل میکنند و هر سال شاهد گسترش جامعه آزادکارها هستیم. در حالیکه چشمانداز فریلنسری در جهان و ایران بسیار روشن و آیندهدار است؛ اما مشکلات فریلنسرها در ایران با سایر کشورها و کل جهان تفاوتهایی دارند و البته در برخی چالشها مشترک هستند.
شیوع ویروس کرونا و دنیاگیری آن و سپس دورکاری بسیاری از کارمندان و نیروهای کار، موتور فریلنسری در ایران را با شتابی چند برابر مواجه کرد و هر دو طرف، هم شرکتها و مدیرانشان و هم نیروهای کار جوان و کارمندان سابق تمایل به مدل کار فریلنسری پیدا کردند.
به اشتباه برای بسیاری از این نیروهای کار بعضا متخصص و کاردان اینطور جا افتاده که دورکاری و فریلنسری مساوی با بهشت است. درآمد عالی، آزادی بینهایت و استقلال بدون هیچگونه کارفرما و آقا بالاسری و بدون هیچ مشکلی!
در این مقاله میخواهیم بزرگترین چالشهای فریلنسری در ایران را بررسی کنیم تا هم نشان بدهیم این بهشت آزادکارها چه دردسرها و مشکلاتی دارد و هم چشماندازی برای یافتن راهکارهای حل آنها ارائه دهیم. آزادکاری مانند هر شغل دیگری با اما و اگرها و بایدها و نبایدهایی روبرو است که اگر یک فرد به درستی با آنها آشنا نباشد و توان حل آنها را به دست نیاورد؛ چه بسا از چاله به چاه بیفتد و شغل گذشته خود را نیز از دست بدهد.
بازاریابی
بازاریابی تقریبا بزرگترین مشکل و محدودیت فریلنسرها در ایران و جهان است. خیل عظیمی از نیروی کار متبحر و متخصص در خانه نشسته و با نازلترین قیمتها و دستمزدها حاضر به گرفتن پروژه هستند ولی کسی آنها را نمیشناسد و خودشان هم ظرفیت و مهارت بازاریابی، تبلیغ و یافتن پروژه را ندارند.
در سالهای اخیر، خوشبختانه چندین پلتفرم بازاریابی فریلنسری مانند «پونیشا»، «منکارتو»، «پارسکدرز»، «پارس فریلنسر»، «دورکار» و غیره در ایران راهاندازی شده است و هریک چندین هزار کاربر و عضو فعال دارند. این پلتفرمها، پروژهها را از کارفرماها دریافت کرده و به دست فریلنسرها میرسانند تا بخشی از جامعه آزادکارها بتوانند همیشه برای خودشان کار داشته باشند ولی باز هم در متن این جامعه افرادی یافت میشوند که نمیتوانند به پروژهای دست پیدا کنند و اگر شرکت آشنا یا دوستی سراغشان نرود؛ شاید برای چندین ماه و گاها یک سال بیکار هستند. از سوی دیگر، بسیاری از شرکتها با این پلتفرمها همکاری نمیکنند؛ یا به آنها اعتماد ندارند یا احساس میکنند با هزینههای کمتری میتوانند نیروی کار پروژهای در بازار پیدا کنند. بنابراین؛ صرفا عضو این پلتفرمها بودن، تضمینی برای کار یافتن یا رفتن سراغ بهترین پروژهها نیست.
جامعه فریلنسری در ایران به اتحاد، اعتماد، همبستگی و یکپارچگی بیشتری نیاز دارد. برگزاری سمینارها و همایشهای بیشتر و تدوین دستورالعملهایی برای توزیع مناسب پروژهها و نیازمندیهای بازار کار میان فریلنسرها و البته شاید تشکیل یک نهاد بالادستی که قابل اعتماد سازمانها و نهادهای بزرگ و کوچک خصوصی و دولتی باشد.
قراردادها و درآمدها
تقریبا میتوان گفت هیچ تعرفه یا قرارداد استانداردی برای پروژهها و مهارتهای آزادکاری در ایران نداریم. با قطعیت بالا میتوان گفت نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ درصد فریلنسرها و شرکتها، کمترین آگاهی از مسایل مالی و حقوقی بین طرفین ندارند و یا بدون قرارداد اقدام به همکاری میکنند یا قراردادهایی ضعیف و پر اشتباه میبندند که حقوق طرفین (عمدتا فریلنسر) را تامین نمیکند. هزینههای یک پروژه و درآمد مالی فریلنسر هم درست تخمین زده یا پرداخت نمیشود و فریلنسر هم از روی ناچاری و بیکاری همه شرایط را میپذیرد. شما اگر بخواهید یک کار طراحی گرافیکی یا طراحی وبسایت را توسط نیروهای خارج از دفتر کار انجام دهید؛ پیشنهادهای بسیار عجیبی دریافت خواهید کرد. گاها تفاوت دو پیشنهاد برای یک پروژه مشخص و یکسان به چند میلیون تومان میرسد. نبود هیچگونه خطکش و اندازهگیری مهارت و تخصص افراد هم مزید بر علت میشود تا این بازار بیشتر آشفته به نظر برسد و گاها فریلنسرهای با تخصص و تجربه زیاد که باید دستمزهای بالاتری بگیرند؛ بیکار بمانند و کارها فقط میان برخی جوانهای تازهکار بچرخد که پیامدهای منفی برای کل جامعه فریلنسری هم خواهد داشت.
محل کار
خبر خوش دیگر برای فریلنسرها، راهاندازی فضاهای اشتراکی در ایران و برخی شهرهای بزرگ است. محل کار، چالش سختافزاری نخست فریلنسرها است. شرکتها و کارفرما اصلا حاضر نیستند یک فضای کار به فریلنسر بدهند یا در ازای آن، مبلغ درشتی از پروژه میکاهند و از سوی دیگر خود فریلنسر نمیتواند در خانه کار کند و برایش به صرفه نیست یک محل کار بگیرد یا هزینههای زیاد تجهیز یک دفتر را بپردازند. سالها است در کشورهایی مانند ایالات متحده و اروپا، برخی کشورهای آسیای شرقی شاهد فضاهای کار اشتراکی هستیم. فریلنسر با پرداخت مبلغی کم و به صرفه، یک میز و صندلی و احیانا اینترنت و خط تلفن میگیرد و پروژهها را آنجا به سرانجام میرساند. این مشکل تا حدودی در شهرهای بزرگ رفع شده است ولی در شهرهای کوچک هنوز فریلنسرها میان کافیشاپها، پارکها، پردیسهای دانشگاهی، آزمایشگاهها و کلاسهای دانشگاه سرگردان و در حال رفت و آمد هستند. گاها روی نیمکت پارکی یا چمن کنار خیابانی باید پروژهها را جلو برده و تحویل کارفرما دهند. تغییر رویکرد کارفرماها نسبت به این قضیه میتواند بسیار راهگشا باشد. طبق گزارشهایی که منتشر شده؛ در آینده غالب کارفرماها ترجیح میدهند نیروهای فریلنسری بیشتری داشته باشند ولی در محل دفتر کار کنند تا هم روی روند پیشبرد پروژه نظارت داشته باشند و هم کیفیت و عملکرد فریلنسر و پروژه با هم افزایش پیدا کند.
بیمه، مالیات، مجوزها
در خارج از ایران و در بسیاری از کشورها، دورکاری یا فریلنسری یک شغل محسوب میشود و در قوانین مربوط به اداره کار، وزارت کار، بیمه، مالیات و عوارض، بانکها و غیره، بندهای مشخص و روشنی گنجانده شده است. اما در ایران تصور کنید یک فریلنسر باشید و بخواهید برای خودتان بیمه رد کنید یا برای توسعه کار شخصی از بانک وام بگیرید؛ به در بسته خواهید خورد. در هر قراردادی که با شما بسته میشود؛ هزینههای بیمه و مالیات از حقوق کسر میگردد چون نهادهای مربوطه از شرکتها و کارفرما این مبالغ را دریافت میکنند و هیچ قانونی برای دفاع از حقوق فریلنسرها وجود ندارد. اگر بخواهید در یک واحد مسکونی کار کنید و مراجعات داشته باشید؛ هیچ مجوز و قانون و تبصرهای ندارید که مانع از پلمب کسبوکارتان نشود. اگر بخواهید سراغ معافیت مالیاتی بروید یا از برخی تخفیفهای اصناف و نظام صنفیها برخوردار شوید؛ هیچ برگهای نشاندهنده کارتان باشد در دست ندارید. در اینجا ضعفهای قانونگذاری مشهود است و جامعه فریلنسری ایران هم باید با قدرت و مطالبهگری دنبال احقاق حقوقش باشد. یک فریلنسر برای اینکه بتواند آینده روشنی داشته باشد؛ باید نظام بیمه و مالیات مشخص و روشن و صریحی در قانون داشته باشد؛ بتواند به بانکها مراجعه کرده و تسهیلات دریافت کند و از برخی مزایای کارآفرینی و تاسیس شرکتهای کوچک دانش بنیان برخوردار شود.
عدم کار گروهی و فرهنگ سازمانی
فریلنسرها روحیات کاری فردی، منزوی، تکروی و انتقادناپذیری دارند. کار گروهی پاشنه آشیل فریلنسرها در ایران است. در حالیکه در کشورهای پیشرو از نظر فریلنسری، افراد با مهارتها و تخصصهای مختلف گرد هم آمده و گروههای کوچک کاری تشکیل میدهند تا پروژههای بزرگتر و بیشتری دریافت کرده و سریعتر آنها را انجام دهند یا پروژههای بسیار پیچیده و نیازمند چندین فن، تخصص و مهارت را از کارفرماهای بزرگ دولتی بستانند؛ در ایران دورکاری و فریلنسری، تککاری ترجمه شده و این باور اشتباه رایج است که در کار فردی، عملکرد و بهرهوری بیشتری وجود دارد.
چالش بعدی نبود فرهنگ سازمانی تعریف شده برای فریلنسرها و کارفرمایان است. بسیاری از کارفرمایان، فریلنسرها را فاقد ظرفیتها و توانمندیهای لازم برای کارهای گروهی تشخیص داده یا باور دارند و در نتیجه در پروژههای بزرگ مشارکت نمیدهند از مشورتها و دانش آنها سود نمیبرند. بسیاری از کارکنان، افراد آزادکار را فاقد مهارتهای لازم و کافی میدانند و تحویل نمیگیرند یا همکاری مطلوبی با آنها ندارند.
هر دو دیدگاه باید به مرور تغییر کند و به سوی یکدیگر نزدیک و ترکیب شوند. فریلنسرها هم میتوانند در میان خودشان تیمهای کاری بسیار قوی بسازند و هم در فرهنگ سازمانی و چارتهای تشکیلاتی شرکتها وارد شوند و به عنوان یک حلقه از زنجیره کارهای گروهی ایفای نقش داشته باشند.
دیدگاه خود را بنویسید