سیستم­‌های مدیریت ساختمان (BMS) و مدیریت زیرساخت دیتاسنتر (DCIM) دو مفهوم اساسی در طراحی دیتاسنترها هستند. متخصصان ساخت اتاق‌های سرور و مراکزداده، نمی‌توانند بدون در نظر گرفتن این دو سیستم و رعایت الزامات و استانداردهای آن‌ها، اقدام به طراحی و ساخت زیرساخت­‌های فناوری اطلاعات کنند. در رویکردهای قدیمی‌تر و سنتی، الزامات BMS به طور مستقل از DCIM و استانداردهای طراحی مراکزداده پیاده‌سازی می‌شد اما در ساختمان‌های هوشمند و دیتاسنترهای امروزی، سعی بر ادغام‌ و پیاده‌سازی ترکیبی هر دو سیستم BMS و DCIM است.

این مقاله به بررسی رابطه‌­ی میان BMS و DCIM و مزایای ادغام آن‌ها در دیتاسنترهای آینده می‌­پردازد:

مدیریت زیرساخت دیتاسنتر (DCIM) چیست؟

DCIM مخفف واژگان Data Center Infrastructure Management بوده و شامل یک فرآیند جامع و مجموعه‌ای از راه‌حل‌هایی است که برای ردیابی، نظارت و مدیریت دارایی‌های فناوری اطلاعات (شامل سخت‌افزار و نرم‌افزار) و همچنین، اجزای زیرساختی مانند رک‌ها، سرورها، واحدهای سرمایش، برق و ... استفاده می‌شوند. در یک مرکزداده، هدف اولیه­ی تجهیزات DCIM، بهینه‌سازی استفاده از منابع، کاهش هزینه‌های عملیاتی، افزایش کارایی سیستم و جلوگیری از خرابی قطعات و تجهیزات است. به طور خاص، DCIM روی داده‌ها و مصرف انرژی در مرکز داده تمرکز دارد.

افزون بر این، DCIM نقش مهمی در ارائه گزارش‌ها و اطلاعات ضروری به مدیران مرکزداده ایفا می‌کند. اندازه‌گیری‌های ارزشمند، هشدارهای به موقع، و ارائه بینش‌هایی درباره­ی عملکرد تجهیزات مختلف به مدیران کمک می­کند تا تصمیم‌گیری‌های حیاتی بگیرند. 

درک این نکته ضروری است که داده‌های ارائه شده توسط DCIM به تفاسیر متفکرانه، ترجمه­ی موثر و اقدامات پیش‌گیرانه برای اجرای راه‌حل‌های تعمیر و نگهداری و بهبود موثر نیاز دارند.

سیستم مدیریت ساختمان (BMS) چیست؟

عبارت BMS مخفف واژگان Building Management System است و به طور خاص برای نظارت و کنترل اجزای مختلف یک ساختمان از جمله امنیت، توزیع برق، روشنایی، گرمایش و سرمایش استفاده می‌شود. هدف اصلی یک راه‌حل BMS، راحتی و آسایش ساکنان ساختمان و بهینه­سازی عملکرد ساختمان است. 

تفاوت DCIM و BMS چیست؟

دستیابی به یکپارچگی سراسری میان BMS و DCIM به دلیل اولویت‌ها و عملکردهای متمایز این دو سیستم، آسان نیست. در این مسیر چالش‌های بزرگی وجود دارد ولی پتانسیل قابل توجهی برای ادغام این دو، به ویژه در زمینه‌های مدیریت انرژی وجود دارد.

BMS در مقایسه با DCIM، تاکید بیشتری بر جنبه‌های مکانیکی و فنی سیستم‌های ساختمانی دارد و بیشتر سراغ بحث‌های ایمنی، گرمایش و سرمایش، روشنایی و توزیع برق ساختمان‌ها می‌رود. ‌BMS در غالب اوقات با استفاده از عملیات خودکار، می‌خواهد کنترل و عملیات مستقیم‌تری روی اجزای مکانیکی داشته باشد. این عملیات شامل کنترل‌های دسترسی مکانیکی، نظارت و تشخیص آتش‌سوزی، حالت‌های صرفه‌جویی در مصرف برق یا حتی باز و بسته کردن دریچه‌ها است. 

سازمان‌ها، با پر کردن شکاف میان سیستم‌های BMS و DCIM، می‌توانند مدیریت جامع‌تری را بر عملکرد ساختمان‌ها و دیتاسنترها داشته باشند و گام‌های موثری برای بهینه‌سازی آن‌ها بردارند. یک راه‌حل مدیریت جامع، مانند یک سیستم مدیریت زیرساخت دیتاسنتر هوشمند، می‌تواند رابط مرکزی برای مدیریت BMS نیز ایجاد کند و نمونه خوبی از یکپارچه‌سازی این دو سیستم باشد.

ادغام DCIM و BMS چگونه کار می‌کند؟

DCIM و BMS عملکردهای مشترکی دارند. مثلا، هر دو سعی دارند بر مصرف انرژی، نظارت داشته باشند و به بهبود شاخصی مانند PUE (سرنام Power Usage Effectiveness) و ارسال هشدارهای لازم کمک کنند. اما قدرت واقعی این دو سیستم، هنگامی آشکار می‌شود که بتوان هریک را مکمل دیگری یافت.

در یک نگاه کلی، برتری DCIM در ارائه داده‌های دقیق مرتبط با محیط مرکزداده است. از سوی دیگر، BMS در ترجمه آن داده‌ها به بینش‌های عملی و فنی، تبحر دارد. هنگامی که این دو سیستم با یکدیگر ادغام و یکپارچه می‌شوند؛ داده‌های استخراج شده توسط DCIM می‌توانند به اقدامات و راه‌حل‌های ملموس تبدیل شوند. 

در عمل، این ادغام اغلب شامل تعریف قوانین و توالی‌های خودکار، بهینه‌سازی عملکرد مرکزداده و نیز، به حداقل رساندن نیاز به دخالت‌های دستی و انسانی است.

۷ مزیت یکپارچه‌سازی DCIM و BMS

ادغام سیستم‌های مدیریت ساختمان و مدیریت زیرساخت دیتاسنتر، مزایای قابل توجهی برای زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و مراکزداده به وجود می‌آورد. در ادامه، برخی از این مزایا را با جزئیات بیشتر مرور می‌کنیم:

۱- مدیریت عملیاتی پیشرفته

  • ترکیب DCIM و BMS هم‌افزایی قدرتمندی برای مدیریت عملیاتی ایجاد می‌کند. DCIM داده‌های دقیقی درباره­ی زیرساخت مرکزداده، از جمله سرورها، سیستم‌های سرمایشی، توزیع برق و شرایط محیطی جمع‌آوری می‌کند. از سوی دیگر، BMS بر عناصر مختلف یک ساختمان مانند ایمنی، روشنایی و HVAC نظارت دارد.
  • با یکپارچه‌سازی این سیستم‌ها، اپراتورهای مرکزداده به یک دیدگاه جامع دست پیدا می‌کنند. آن‌ها می‌توانند اطلاعات به دست آمده از DCIM (مانند دمای سرورها یا مصرف انرژی) را با اطلاعات BMS (مانند برنامه‌های روشنایی یا عملکرد سیستم HVAC) مرتبط کنند. این هم‌افزایی، امکان تصمیم‌گیری آگاهانه و مدیریت کارآمد سیستم‌های حیاتی را فراهم خواهد کرد. 
  • برای عملکردهای تخصصی IT در مرکزداده، مانند بهینه‌سازی مکان سرور یا تنظیم پارامترهای سیستم سرمایش، ادغام DCIM و BMS بسیار ارزشمند می‌شود.

۲- افزایش ظرفیت برنامه‌ریزی

  • داده‌های جامعی که توسط DCIM و BMS ارائه می‌شود؛ قدرت و ظرفیت برنامه‌ریزی را افزایش می‌دهد. اپراتورها می‌توانند تاریخچه­ی عملکردها را تجزیه و تحلیل کنند و پیش‌بینی نیازهای آینده دست یابند و منابع را به طور موثری تخصیص دهند.
  • این سیستم یکپارچه، در وضعیت‌هایی مانند افزودن سرورهای جدید، تنظیمات دوباره­ی سیستم سرمایشی یا برنامه‌ریزی برای توسعه در آینده، رویکردهای دقیق‌تر و فعال‌تری را برای مدیریت ظرفیت‌ها در آینده، تضمین می‌کند.

۳- کاهش مصرف برق

  • غالبا، یکپارچه‌سازی مصرف انرژی را بهینه‌تر می‌کند. با ترکیب DCIM و BMS، اپراتورها می‌توانند بهتر از گذشته، اقدامات بهینه‌سازی مصرف انرژی، سیستم‌های سرمایشی و مباحثی مانند روشنایی را پیش ببرند.
  • به عنوان یک مثال، داده‌های آنلاین و بی‌درنگ DCIM می‌توانند BMS را درباره­ی بار ترافیکی یک سرور مطلع کرده و در نهایت اجازه­ی انجام تنظیمات دینامیکی روی سیستم‌های سرمایشی را می­دهند که منجر به کاهش مصرف انرژی و بهبود بهره­وری می­شود.

۴- تجزیه و تحلیل عملی

  • یک مزیت بزرگ ترکیب سیستم DCIM و BMS، رسیدن به تجزیه و تحلیل‌ها و گزارش‌هایی است که باعث به وجود آمدن بینش‌های عملی درباره­ی وضعیت کلی مرکزداده، عملکرد و کارایی آن می‌شوند تا سریعا بتوان خرابی‌ها و ناهنجاری‌ها را شناسایی کرد؛ پارامترهای کارایی را مورد ارزیابی قرار داد و مشکلات با سرعت بیشتر حل شوند.
  • جریان داده‌های ترکیبی، تصمیم‌گیری درباره­ی نقاط بحرانی مانند گلوگاه‌های مصرف انرژی را آسان‌تر می‌کند. مثلا، می‌توانید بفهمید کدام سرورها، مصرف انرژی بالا و فاجعه‌باری دارند و باید خاموش شوند.

۵- غلبه بر پیچیدگی

  • مراکزداده متشکل از تعداد زیادی اجزای به هم پیوسته هستند: سرورها، سوئیچ‌ها، روترها، واحدهای یو پی اس، چیلرها، رک‌ها و غیره که منجر به ایجاد یک موجود پیچیده می‌شود. یک روش غلبه بر این پیچیدگی، یکپارچه‌سازی DCIM و BMS است. با ترکیب این دو سیستم، می‌توان فراتر از پیچیدگی‌های طراحی و معماری و ارتباطات میان تجهیزات، مسایل و مشکلات را مشاهده و برای آن­ها تصمیم‌گیری کرد.
  • اپراتورها می‌توانند نحوه­ی تعامل اجزای مختلف با یکدیگر را درک کنند و به شناسایی نقاط بحران‌زا بروند و بعد با پیکربندی‌های مناسب و بهینه، این نقاط آسیب‌پذیر را کاهش دهند یا از بین ببرند. مثلا، وقتی یک واحد سرمایش از کار می‌افتد؛ سیستم یکپارچه جدید می‌تواند هشدارهای لازم را سریعا صادر و تیم‌های تعمیر و نگهداری، به سراغ این واحد سرمایش خراب، هدایت شوند.

۶- قابلیت اطمینان طولانی مدت

  • قابلیت اطمینان بهبود یافته، یک مزیت کلیدی است. با نظارت بر زیرساخت‌های فناوری اطلاعات (توسط DCIM) و سیستم‌های ساختمانی (توسط BMS)، اپراتورها می‌توانند پیش از تشدید مسایل، به طور فعال در جهت رفع آن‌ها اقدام کنند.
  • سیستم‌های یکپارچه منجر به مزیت‌هایی مانند تعمیر و نگهداری پیش‌بینی شده، تشخیص زودهنگام خطا و برنامه‌ریزی افزونگی زمانی موثرتر می‌شوند. تمام این فرآیندها را می‌توان در دل خود سیستم‌های DCIM و BMS پیاده‌سازی کرد.

۷- افزایش کارآمدی نیروی انسانی

  • انجام عملیات‌ تعمیر و نگهداری روزانه با ادغام DCIM و BMS، کارآمدتر از گذشته خواهد شد. اپراتورها، زمان کمتری صرف نظارت دستی بر تجهیزات و سیستم‌ها می‌کنند.
  • همچنین، هشدارها، روندهای خودکار و نیز داشبوردهای متمرکز، همگی وظایف نیروی انسانی را ساده‌تر می‌کنند؛ خواه پیکربندی یک سیستم سرمایش باشد یا پاسخ‌گویی به یک رخنه­ی امنیتی و یا بهینه‌سازی سیستم‌های روشنایی. نیروی انسانی در این مواقع، بیشتر از آن‌که درگیر بررسی‌های دستی معمول باشد؛ می‌تواند روی مدیریت استراتژیک رخدادها متمرکز شود.

به طور خلاصه، ادغام و یکپارچه‌سازی DCIM و BMS می‌تواند مراکزداده را به محیط‌های هوشمندتر و پاسخ‌گوتر تبدیل کند و با افزایش کارایی عملیاتی و قابلیت اطمینان طولانی‌مدت، مزایای چشم­‌گیری را به ارمغان بیاورد.